الگوي توسعه و پيشرفت اسلامي قبل از هرچيز ميبايست مبتني بر جهان بيني اسلامي بوده باشد .
اسلام قبل از هرچيز يك « جهان بيني » است و حكومت يا به بهنرين وجه و عبارت امروزي خود « مديريت دولتي نوين » نيز در نخستين گام خود مبتني بر برنامه ريزي ، و هربرنامه اي نيز مبتني بر مرام و مسلك ، يا در واقع نوعي « جهان بيني » است .
جهان بيني حكومت يا مديريت كشور قبل از همه در « ميثاق » افراد « خليفة الله » با يكديگر به صورتي كتبي و مدوٌن يا همان قوانين و مقرراتي است كه به نام « قانون اساسي » مدون مي شود ؛ و به ويژه در مقدمه آن متجلي مي گردد
الگويپيشرفت و توسعه اسلامي از زمان انقلاب اسلامي ، توسط ملٌت ايران انتخاب شده و در بيش از ثلث قرن مورد تائيد و تاكيد مردم ايران قرار گرفته است .
آنچه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران قبل از همه و سرلوحه قرار گرفته است عبارتي است حاكي از « توحيد » و توصيفات مربوط به آن :
اين توحيد چون از قرآن مجيد مي آيد خود حاكي از « نبوٌت » و با قيد « رحيم » خود متوجه « معاد» مي شود
و آنگاه با آيه اي از قرآن كريم اين ميثاق ملٌي را شروع مي كند :
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»
سوره حديد . آيه 25
بنام خداي بخشاينده مهربان . ما پيامبر ايمان را با دليل هاي روشن فرستاديم و با آنها كتاب و تراز را نيز نازل كرديم تا مردم به عدالت عمل كنند . -