روشنگری :
ابتدا باید یاد آوری کنیم که « نقشه راه » به معنی «
برنامه ریزی » نیست ؛ یکی از بخش های برنامه است و آنهم اکثرا" برنامه هائی
صرفا" سیاسی .
اگر بحث بر «
راه درست » برای بشر باشد با نخستین آیه ی قرآن کریم مواجه می شویم :
*
بنا به تفاسیر قرآن کریم :
از بعد « نظری » راه مستقیم شامل ویژگی هائی است که خدا
وند تبارک و تعالی در قرآن کریم بیان کرده است .
مجموعا" :
صراط مستقیم یا راه سعادت یا به تعبیری « راه توسعه » (
جسمانی – عمرانی – اقتصادی – اجتماعی – سیاسی – فرهنگی – مذهبی ... الی الحق ) در
تسلیم در برابر خدا ( مسلمانی ) ، پیش گرفتن دین حق یا همان راه حق بنا به عمل به
کلام الله است .
از اینجاست که ما با تکیه بر « راه حق » به جستجوی
مفاهیم و مضامین مرتبط با برنامه ریزی در قرآن کریم می پردازیم . مو منان و
مسلمانان هدایت خود را از خداوند متعال میطلبند و ایزد تعالی نیز سه منبع اساسی در
اختیار انسان نهاده است :
قرآن کریم
راه بزرگان مومن
عقل
( ادامه دارد )
الگوی اسلامی برای برنامه ریزی
در الگوی اسلامی برای برنامه ریزی باید توجٌه داشته باشیم که :
- اساس را بر ایدئولوژی گذاشته ایم و بنابر این از علوم و فنون به مفهوم حقیقی کلمه فاصله گرفته ایم .
- ایدئولوژی هربر نامه بر جنبه ی اجتماعی برنامه می افزاید
- اگر ایدئولوژی به صورت مذهبی باشد خواه ناخواه به نحوی جامعه زیر بنا قرار می گیرد و نه اقتصاد ! ؛ در واقع بیشتر به سوی « توسعه اجتماعی » می رویم .
« توسعه اجتماعی » را نباید « برنامه ریزی اجتماعی » خواند . این عنوان که پس از جنگ جهانی دوٌم و تشکیل جامعه ملل متحد ، در دهه های 1950 و 1960 ،متداول شده است دیگر در فرهنگ جهانی وجود ندارد ؛ و امروز به آنچه که ما « کنترل جمعیت » می گوئیم « برنامه ریزی اجتماعی » می گویند .
- الگوی اسلامی قاعدتا" مبتنی بر دین است ؛ حال آنکه ما در واقع متوجٌه مذهب شیعه دوازده امامی هستیم . (1)
(1) توجٌه کنیم به مقررات بانک توسعه اسلامی
جهان بيني اسلامي در ايران عصر حاضر
جهان بيني در سياستگذاري و برنامه ريزي
« جمهوري » ، به هر تفسير و تعبيري كه باشد يك « ميثاق ملٌي » است .
« اسلامي » به اين معني است كه قواعد و قوانين و مقررات حاكم بر جامعه اسلام ، و در اينجا اسلام به مرجعيٌت امام خميني ( ره ) كه آراء تقريبا" تمام ملٌت را به خود جلب كرده است ، و به لحاظ مردمي نيز مشروعيٌت يافته است ، حاكم گردد و در غير اينصورت امور مربوطه در منافات با اسلام صورت نگيرد .
« ايران » حدٌ و مرزي دارد كه مشخٌص است ؛ و حكومت جمهوري اسلامي در اين سرزمين مجري مي باشد .
« جهان بيني » حاكم به اين ترتيب يك جهان بيني اسلامي و مبتني بر « حكومت حق و عدل قرآن » است كه با اعتقاد به « توحيد » و « عدل انسان » و بنابر اين دو اصل « امامت و رهبري » و ساير مراجع مكتب اصولي شيعه دوازده امامي با يكديگر پيمان مي بندند .
« كرامت و ارزش والاي انسان ، و آزادي توام با مسووليت او در برابر خدا » بناي امور و به اين ترتيب مديريت و برنامه ريزي كشور را تشكيل مي دهد كه از راههاي ذيل حاصل مي شود :
- اجتهاد مجتهدان
- استفاده از علوم و فنون و تجارب پيشرفته بشري و تلاش در پيشبرد آنها .
- نفي هرگونه « سلطه » تاكيد بر « قسط و عدل » و « استقلال » .
ارجاع به مكتب اصولي در اينجا رجوع به « عقل » تمام افراد ملٌت ( امٌت ) به عنوان « خليفة الله بر روي زمين » است كه بنا به نظرات متفاوت ، و صحٌت بالنسبه هريك ، در هرمورد گرد مي آيند و بنا به شور و مشورت به « اجماع » مي رسد . با اين تاكيد مجدد كه چنين اجماعي نمي بايست از چارچوب ميثاق اجتماعي موجد جمهوري اسلامي در ايران ، طي انقلاب 1357 ، خارج شده در منافات با آن قرار گيرد .
به اين ترتيب جهان بيني در سياستگذاري ها و برنامه ريزي هاي جمهوري اسلامي ايران مي بايست بر جهان بيني ئي مقبول و پذيرفته شده اي باشد كه در قانون اساسي اين نظام آمده است ...
... و چون به تعداد افراد ملٌت داراي « عقل » و تحصيلكرده و مطلع از قرآن كريم و حديث ميتوان جهانبيني داشت ، معيار اصلي همانا « جهان بيني مستطر در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران » و تجربيٌاتي است كه طي ثلث قرن در سياستگذاري ها و برنامه ريزي هاي ايران اسلامي متجلصي شده است .
با اينهمه ، نظير ساير نظام هاي مردمسالارانه جهاني ، بنا به عقل و نظر « اجماع هاي گروهي » جناح هائي تشكيل شده است كه مجموعا" آنان را به دو جناح اصلي تقسيم كرده اند :
- جناح اصولگرا
- جناح اصلاح طلب
جناح اصولگرا كه بيشتر نظرات خود را عملا" از حوزه هاي علميٌه و به خصوص مباني « علم كلام » گرفته است با تدوين و ارائه غير رسمي آنها عملا" جهانبيني خودرا اعلام كرده است ؛ ليكن چنين ارائه اي هنوز از سوي جناح اصلاح طلب به صورت مدون و نهائي صورت نگرفته است و يا اگر صورت گرفته است كمترين جنبه رسمي نداشته است .
تعبيري از جهان بيني اسلامي .
برداشت نويسنده حاضر از جهان بيني اسلامي نزد آيت الله شيخ محمٌد مهدي شمس الدين :
موضع اسلام نسبت به دنيا و كساني كه در آن تلاش مي كنند ، و تمتع و بهره اي از آن مي برند « اصولا » مثبت است ؛ امٌا نه كاملا".
موضوع جهان بيني اسلامي به دو موضوع اساسي « هدف غائي از آفرينش جهان »، و « جانشين شدن انسان به جاي خدا بر روي كره زمين » ، گره خورده است .
هدف نهائي خلقت انسان ، تكامل وي در اين جهان ، و رسيدن به بهشت در جهان آخرت است كه با كوشش در سلوك روحي براي بندگي خدا در چهارچوب احكام اسلامي حاصل مي شود .
علماي قديم اسلام ، كوشش در بندگي را تقريبا " منحصر به عبادات و اداي فرائض ديني دانسته اند ؛ حال آنكه ، بنا به اصول اسلام ، بندگي منحصر به عبادات نيست ، بلكه در هر فعاليٌت انساني در برابر محيط طبيعي يا سرزمين و محيط اجتماعي يا مردم و ملٌت ، بندگي خدا مي بايست وجود داشته باشد .
از اينجا است كه جهان بيني اسلامي اساس حكومت ، مديريت ، برنامه ريزي و برنامه گزاري عمراني – اقتصادي – اجتماعي – فرهنگي قرار مي گيرد .*
* نگاه كنيد به : آيت الله شيخ محمٌد مهدي شمس الدين . جامعه سياسي اسلامي « مباني فقهي و تاريخي » . ترجمه و تحشيه ي دكتر سيٌد مرتضي آيت الله زاده شيرازي. تهران . انتشارات دانشگاه تهران . 1380 . صفحه ي 69 .
جهان بيني در قرآن كريم (3)
جهان در قرآن كريم .
مدير گروه فرهنگنامههاي مركز فرهنگ و معارف قرآن ،ارائه دو هزار و 800 عنوان اصلي و هزاران موضوع فرعي ، جلد بيستم فرهنگ قرآن
در جلد دهم از فرهنگ قرآن ، كه توسط مركز فرهنگ و معارف قرآن تهيٌه شده است ، به موضوعات و مفاهيم آيات قرآني در ارتباط با جهان پرداخته اند .
در اين مطالعه « جهان به معناي عالم ، از زمين و كرات آسماني گيتي و عالم ظاهر است » .
اهمٌ عناوين مورد مطالعه عبارتند از : احاطه بر جهان ، تدبير جهان ، حقٌانيٌت جهان ، فرجام جهان ، مالكيٌت جهان ...
موضوعات مورد مداقٌه عبارتند از : آغاز جهان ، اتقان جهان ، اجل جهان ، احاطه بر جهان ، انقياد جهان ، تحولات جهان ، تدبير جهان ، تسبيح جهان ، تفكٌر در جهان ، تقدير جهان ، جهان آخرت ، جهان برزخ ، جهان غيب ، جهان و رحمت خدا ، جهان و فضل خدا ، جهان و معاد ، جهانيان ، حاكميٌت جهان ، حدوث جهان ، حركت جهان ، حفاظت جهان ، حقٌانيٌت جهان ، خالق جهان ، خدا و جهان ، خزاين جهان ، خلقت جهان ، ربوبيٌت بر جهان ، زوجيٌت در جهان ، زيبائي جهان ، سجده جهان ، شعور جهان ، عدالت در جهان ، عمر جهان ، فرجام جهان ، قانونمندي جهان ، گسترش جهان ، مالكيٌت جهان ، ملكوت جهان ، نظارت بر جهان ، نظم جهان ، هدايت جهان ، هدفمندي جهان .
در اين مجموعه ، كه به نظر مي رسد توسط برخي از طلٌاب ديني حوزه علميٌه قم تهيٌه و تدوين شده باشد ، بحث جهان بيني قرآني در بخش « شناخت » جهان قرار گرفته است .
جهان بيني در قرآن كريم (2)
اگر مديريت و برنامه ريزي ، به دور از ايدئو لوژي ها و به ويژه به دور از عقايد مذهبي صورت گيرد ، شايد اصولا" جائي براي جهان شناسي و جهان بيني در آن باقي نماند ؛ به خصوص كه اعتقاد فقط به اين جهان خواهد بود ، و قيد و بندي در رعايت « شريعت » در آن نخواهد بود .
امٌا در يك نظام مذهبي ، چون جمهوري اسلامي ايران ، قاعدتا" دين و مذهب و بنابر اين جهان بيني مذهبي « اصل » قرار مي گيرد .
در جهان شناسي cosmology و جهان بيني در اين « اقدام » مديريتي ، تفكرات علمي كيهان شناسي نظير « نظريه مهبانگ » و به خصوص « نظريه حالت دائمي » ، جايي نمي يابند . بلكه بحث بر دركي است كه هريك از افراد جامعه ، يا به لفظ اسلامي آن هريك از مؤمنان به يك دين و مذهب ، از محيط فيزيكي – اقتصادي – اجتماعي و سياسي و نهايتا" فرهنگي خود دارند .
البته هريك از مؤمنان تحت تاثير همين محيط ها به تفكر مي پردازند ؛ امٌا در واقع امر « هيچ دو نفري را نمي توان يافت كه مفهوم دقيقا" يكساني از جهان داشته باشند » .
از اينجا است كه برداشت از قرآن ، و حتي حديث يا هر اصل ديگري در اسلام نزد هريك از افراد و گروهها متفاوت است ، و به اصطلاح هركسي و هر گروهي از آن تفسيريhermeneutique جداگانه اي دارد .
محمٌد اركون ، اسلام شناس و جامعه شناس مسلمان الجزايري ، جهان بيني اسلامي را كم و بيش متاثر از جهان بيني – پيشگويي predication اعراب حجاز ، يا به طور كلي اعراب قبل از اسلام ، معرفي مي كند ؛ كه ما ( طبيعتا" ) بخش هايي از آن را در اسلام ، متجلي در « شريعت » يا « احكام و قوانين اجتماعي مدعي مديريت بر امٌت »community مشاهده مي كنيم ؛ و اين دقيقا" تفكٌر فردي از امٌت اسلامي است كه بيگمان با تفكٌر بسياري ديگر از مؤمنان به اسلام متفاوت است .
با اين وجود وي نيز مانند ساير مؤمنان به اسلام دو « اصل » بنيادين اسلام را قبول دارد :
1 – قرآن
2 - حديث
جهان بيني در قرآن كريم (1)
جهان بيني : مبداء مديريت
در مطالعات قرآني ابتدا مي بايست فلسفه مطالعه را بدانيم . يعني اين كه ما با هيچ مطالعه اي به تمام آنچه كه مي خواهيم نمي رسيم . روشمطالعه تئولوژيك را مختصٌ حوزه ها مي بينيم . ساير روشها كه به اصطلاح روشهاي علمي و بر اساس منطق استوارند هيچ چيزي را مسلٌم نمي انگارند . روشهاي علوم انساني و اجتماعي علمي بر دو اصل استوار اند :
- علوم اجتماعي ، نسبي است . يعني هركسي با مطالعه و تحقيق فقط به بخشي از حقيقت مي رسد و نه تمام آن . پس هر نوشته اي نسبتا" درست است .
- علوم اجتماعي نظري است . يعني اين كه در موردي ممكن است نظر يك جامعه شناس چيزي باشد و نظر جامعه شناسي ديگر ، چيزي ديگر .
اين دو اصل در ايران با سه مشكل اساسي مواجه است :
· دانشجوي ما در علوم انساني هم ، چون در رياضيٌات ،به دنبال نتايج قاطع است ؛ نظرهاي متفاوت را نمي پسندد و به جاي آنكه آنها را مطالعه كرده نظر مطلوب خود را بيابد ، يا خود نظريه پردازي كرده نظر جديدي بياورد ، به دنبال نتايجي يقيني است كه البته هيچگاه حاصل نمي شوند .
· فقر فرهنگي سبب مي شود كه عقيده خود را درست و عقيده ديگران را باطل بپندارد . تا آنجا كه برخي از محافل مطالعاتي ما كه حتي يك هزارم از حجم علمي جهان را تشكيل نمي دهند تمام عقايد ، نظرات ، مطالعات ، و دستاورد هاي خود را صحيح و تمام دستاورد هاي بقيه ي جهان ، حتي بزرگترين مراكز علمي اروپا و آمريكا را ، به بهانه وفاداري به اسلام ، غلط معرفي مي كنند و آنگاه در چهارچوب اسلام نيز ، در عمل ، ساير كشورهاي اسلامي را قبول ندارند ؛ و در داخل كشور نيزاين گروه يا آن گروه اسلامي و شبه اسلامي و غير اسلامي را مردود مي شمارند و نهايتا" به نحوي نداي عن الحق سر مي دهند كه دقيقا"برخلاف اسلام راستين است !
· سوٌمين مسئله نحوه آموزش ما است كه انگارهرچه در كتب دبستاني و دبيرستاني و... ما آمده اند ، به منزله ، نعوذ بالله ، « وحي منزل » صحيح اند و آنچه كه جز آن باشد : كاملا" غلط !
· بنابر اين به ناچار در يادداشت بعدي اشاره اي به جهان بيني اسلامي در كتب در سي ايران خواهيم داشت .
جهان بيني : مبداء مديريت
در مطالعات قرآني ابتدا مي بايست فلسفه مطالعه را بدانيم . يعني اين كه ما با هيچ مطالعه اي به تمام آنچه كه مي خواهيم نمي رسيم . روش مطالعه تئولوژيك را مختصٌ حوزه ها مي بينيم . ساير روشها كه به اصطلاح روشهاي علمي و بر اساس منطق استوارند هيچ چيزي را مسلٌم نمي انگارند . روشهاي علوم انساني و اجتماعي علمي بر دو اصل استوار اند :
- علوم اجتماعي ، نسبي است . يعني هركسي با مطالعه و تحقيق فقط به بخشي از حقيقت مي رسد و نه تمام آن . پس هر نوشته اي نسبتا" درست است .
- علوم اجتماعي نظري است . يعني اين كه در موردي ممكن است نظر يك جامعه شناس چيزي باشد و نظر جامعه شناسي ديگر ، چيزي ديگر .
اين دو اصل در ايران با سه مشكل اساسي مواجه است :
· دانشجوي ما در علوم انساني هم ، چون در رياضيٌات ،به دنبال نتايج قاطع است ؛ نظرهاي متفاوت را نمي پسندد و به جاي آنكه آنها را مطالعه كرده نظر مطلوب خود را بيابد ، يا خود نظريه پردازي كرده نظر جديدي بياورد ، به دنبال نتايجي يقيني است كه البته هيچگاه حاصل نمي شوند .
· فقر فرهنگي سبب مي شود كه عقيده خود را درست و عقيده ديگران را باطل بپندارد . تا آنجا كه برخي از محافل مطالعاتي ما كه حتي يك هزارم از حجم علمي جهان را تشكيل نمي دهند تمام عقايد ، نظرات ، مطالعات ، و دستاورد هاي خود را صحيح و تمام دستاورد هاي بقيه ي جهان ، حتي بزرگترين مراكز علمي اروپا و آمريكا را ، به بهانه وفاداري به اسلام ، غلط معرفي مي كنند و آنگاه در چهارچوب اسلام نيز ، در عمل ، ساير كشورهاي اسلامي را قبول ندارند ؛ و در داخل كشور نيزاين گروه يا آن گروه اسلامي و شبه اسلامي و غير اسلامي را مردود مي شمارند و نهايتا" به نحوي نداي عن الحق سر مي دهند كه دقيقا"برخلاف اسلام راستين است !
· سوٌمين مسئله نحوه آموزش ما است كه انگارهرچه در كتب دبستاني و دبيرستاني و... ما آمده اند ، به منزله ، نعوذ بالله ، « وحي منزل » صحيح اند و آنچه كه جز آن باشد : كاملا" غلط !
· بنابر اين به ناچار در يادداشت بعدي اشاره اي به جهان بيني اسلامي در كتب در سي ايران خواهيم داشت .